شانزدهم آذر ۱۳۸۸ با شانزدهم آذر ۱۳۳۲ برابر می شود تا فرا برود و از اعتراض به کودتا به تعیین سرنوشت دموکراسی
تمام مردم ایران
در ایران برسد
تمام مردم ایران
در ایران برسد
ماهیتِ شانزدهم آذرِ امسال با سال های پیش تفاوت چشمگیر دارد از آن رو که امسال نه با ضرورت تقویم که به ضرورت شرایطی که زمینه ساز جنبش های اعتراضی اند، این روز یک بار دیگر شکل می گیرد؛ راهی برای توقف و بازگشت نیست، راهی برای روزمرگی سال به سال مراسم نیز باقی نمانده است. همان گونه که امسال به روز قدس معنای سیاسی تازه ای بخشیدیم و مناسبت حکومتی سیزدهی آبان را به اشغال خود درآوردیم، شانزدهی آذر نیز با حفظ تعلق به جنبش دانشجویی، از عنوانِ رسمی اش تهی میشود تا بار دیگر یک رخداد بشود.
بعد از گذشت پنج دهه و خیزش یک انقلاب و ظهور یک جنبش مردمی، شانزدهی آذر که نماد اعتراض به حضور رژیم کودتای بیست و هشت مرداد بود، در مقابل کودتای بیست و دو خرداد می ایستد با این تفاوت که امسال نیروهای مردم در متن این اعتراض در هم تنیده اند و دیگر دانشجو در مبارزه ی اجتماعی سیاسی خویش، گنگ خواب دیده نیست. اگر پیش از اعتراض مردم به دیکتاتوری و قانونشکنی رژیم جمهوری اسلامی، جنبش دانشجویی در عرصه ی مخالفت با استبداد خود را منزوی از جامعه احساس می کرد، اکنون در متن جامعه ای قرار دارد که بی هیچ شائبه ی شوخی و فصلی نگری خواستار پایان بخشیدن به استبداد است.
مطالبات دانشجویی اکنون به دلیل عمق بینش اجتماعی در بدنه ی دانشجویی و دریافت گسترده از حقوق بشر و آزادی های مدنی از سویی هم پیوندی با مطالبات زنان و از سویی هم پیوندی با مطالبات کارگران دارد و این هر دو نه تنها بر پایه ی دانش تئوریک بلکه بر اساس تجربه ی عملی به دست آمده است. جنبش دانشجویی از سویی دیگر با مطالبات همجنسگرایان به معنای عبور از مرزبندی های ریشه ایِ فرهنگی که چون دیواری در برابر رواداری اجتماعی ایستاده اند همراه است. حضور اقلیت ها امکان انحصارگری را در بدنه ی دانشجویی محدود می کند. تفاوت شانزدهی آذر امسال با سال های پیش از این، ابهام مرزبندی میان مردم و صف های گوناگون مردم است. دانشجویان با نامهای گوناگون، بخشی از مردم اند و با حضور چند باره در صف های گوناگون هر بار از نو حاکمیت را نا امن می کنند و پایه های سست آن را می لرزانند. جنبش دانشجویی سراسر سبز نیست و رنگهای دیگر نیز دارد اما گسترهی برابری طلبی غریزی مردم جنبش سبز، رنگ های دیگر را به مداراگری کشانده است و با این امید که حق تعیین سرنوشت اجتماعی مردمی که مایلند تنها در چهارچوب حقوق بشر و نه هیچ گونه دیکتاتوری ایدئولوژیک دیگری نفس بکشند تنها به دست خود مردم برسد، دانشجویان، شانزده آذر را در انحصار خود نگه نمی دارند.
بیشترین تعداد کشته شده ها و دستگیر شده ها و شکنجه شده های روزهای پس از انتخابات، هم چنان که در سال های پیش از انتخابات، از میان دانشجویان و عرصه ی دانشجویی است؛ تجربه ی طولانی مبارزه، دانشجو را در صف اول نگاه می دارد و مسوولیت تجسم بخشیدن به اعتراض را به عهده ی دانشجو می گذارد؛ گستره ی جنبش دانشجویی تا آن سوی مرزهای انحصار سیاسی رفته و هزینه داده است. شانزدهم آذر ۱۳۸۸ تنها به این خاطر با شانزدهم آذر ۱۳۳۲ برابر می شود تا فراتر برود و از اعتراض به کودتا به تعیین سرنوشت دموکراسی در ایران برسد. برای ساختن جامعه ای که در آن هرکس آزاد باشد در مسیر امنیت به راه خود برود، ضرورت با-هم-بودن داریم. در شانزدهم آذر آزادی اکثریت را در امنیت اقلیت ها دریابیم و با هم باشیم.
دانشجویان همجنسگرای دانشگاه های ایران، سومین بیانیه ی خود را به نام شانزدهم آذری منتشر می کنند که شاید آخرین نفسهای یک دولت کودتا و این دولت کودتا باشد.
از آنجا که شمار قابل توجهی از دانشجویان، دگرباش جنسی نیز هستند و بخش فعال جامعه ی دگرباشان جنسی را دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه های ایران تشکیل می دهند دیر نیست که به اصلاح پیشنویسهای ناروادار ناشایسته ی قانون اساسی پرداخته شود تا افق دید کارگزاران جنبش سبز تنگ تر از افق دید بدنه ی جنبش مردم نباشد. نقطه ی عطف دیگر شانزدهم آذر امسال درک عمیق بدنه ی دانشجویی از مفهوم حقوق بشر است. شاید یاد آوری این نکته ضروری باشد که جنبش دانشجویان و جنبش زنان از آن رو سطح گسترده تری از جامعهی ایران را فراگرفته اند که روادارترند و عمقنگرتر. در زمانی که دو جمعیت حقوق بشر ایران، متشکل از چهره های دانشجو، به حقوق اقلیت ها و به ویژه اقلیتهای جنسی که همواره از متن حقوق شهروندی حذف شدهاند، با جرات و صراحت می پردازند، وکلای جنبش سبز که رویای قانون اساسی جدید را ترسیم می کنند از اشاره به حقوق اقلیت ها سر باز می زنند و در اولین فرصت غنیمت برای اصلاح کاستی های قانون اساسی، به جای اصلاح، خبر از آینده ای می دهند که اگر به خود نیاید همچنان اسیر تبعیض و حذف خواهد بود.
یک روز پیش از شانزدهم آذر، در روزهایی که جنبش سبز مردم هوای تازه ی جامعه ی خفقانزده شده است، دانشجویانی که جان و نفس خود را به این جنبش وام می دهند، به این خاطر وام می دهند که شور زندگی، همراه چهرههای جوان زیر پای استبداد له نشود. دانشجویان همجنسگرای دانشگاه های ایران که در هیچ یک از جاهای معهود سهمگیری و نامجویی سیاسی ننشسته اند مایلند به جنبش سبز پیامی از سر هم پیوندی و خویشاوندی بدهند. مطالبات مردم که امروز تنها ریشه در ضرورت رعایت حقوق انسانی و شهروندی مردم دارد، بالاتر از تمامی مطالباتی است که به احترام انقلاب بر زبان رهبران جنبش سبز می رود.
آقایان کروبی و موسوی، خانم رهنورد، همراه با دانشجویان و خانواده ها، در شانزدهم آذر با اعلام جمله ای در خط مطالبات حقوق بشری تمام مردم ایران، جنبش سبز را پویا نگه دارید. جنبش تنها با خون جوانان زنده نمی ماند. به اعلام به موقع مطالبات دقیق و صریح مستند به حقوق بشر نیز نیاز دارد تا به نوبه ی خود سپر جان و حقوق اجتماعی شما نیز باشد. بگذارید ما همه با هم باشیم.
دانشجویان همجنسگرای دانشگاههای ایران
به امید آزادی به امید برابری
آذرماه ۱۳۸۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر