۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

به جامعه جهانی و ارگان‌های حامی حقوق بشر؛ اضطراب و پریشانی در خیابان‌های ایران

روند دردناک چند روز گذشته‌، دیروز، شنبه، سی‌ام خرداد، به اوج خود رسید. رژیم جمهوری اسلامی خشونت علیه مردم و نقض حقوق بشر در سی ساله‌ی گذشته را بازهم فراتر برد. تلاش مردم ایران برای تغییر دولت به شیوه‌ای دموکراتیک و مسالمت‌آمیز، با اعمال تقلب و زور دولت وقت و حمایت ولی فقیه، دچار سرکوب شد. در جواب نتایج انتخابات که سرتاسر کشور را حیرت‌زده کرد، مردم اقدام به راهپیمایی و اعتراض در سکوت کردند. در خیابان‌های تهران کیلومترها مردم صبورف ساکت و مصمم، سه میلیون نفر، در مقابل تقلب در انتخابات ایستادند. این اقدام صلح‌آمیز، و مصمم نیز با واکنش سرکوب‌گرانه‌ی حکومت اسلامی، و لباس‌شخصی‌ها و نیروی بسیج که از پنجره‌ها و پشت‌بام‌ها به مردم شلیک کردند، مواجه شد.


خواسته‌ی مردم جمهوری و انتخابات آزاد است حتی اگر اصول آن در چارچوب یک جمهوری اسلامی رعایت بشود، اما به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی تمایل به تن دادن به دموکراسی ندارد. از تعداد کشته‌شده‌ها و زخمی‌های روزهای گذشته، اخبار گوناگون به دست می‌رسد اما آن‌چه اهمیت دارد تعداد کشته‌شده‌های ما نیست، کشته‌شدن ما است. کلیپ ویدئویی و عکس‌هایی که از صحنه‌های کشتار و از کشته‌شدن عزیزان ما روی دست دوستان‌شان، صحنه‌هایی از گلو و سینه‌ی بریده روی صفحات وب در مقابل چشم جهان است، نیاز به توضیح و تحلیل ماجرا ندارد.


نیروهای نظامی و چماق‌داران دولت با هر سلاحی از آب جوش گرفته تا گلوله مردم را زخمی می‌کنند . پلیس، بسیجی‌ها، لباس‌شخصی‌ها در طول شب‌ به مردم در خانه‌هاشان حمله می‌کنند.


مردم، هنوز متین و قاطع‌‌اند. قسم خورده‌اند که رای‌های دزدیده‌شده را پس بگیرند و با تن خود مانعی در مقابل خلافکاری دولت بسازند. از زمانی که ولی فقیه نتیجه‌ی انتخابات را یک پیروزی قطعی خواند، تظاهرکنندگان به عنوان دشمنان رژیم و در جنگ با قانونمندی دولت وانمود شدند. امروز، تهران حمام خون بود. از شهرهای بزرگ دیگر اخبار آزار و حمله، و تهاجم نیروی نظامی به مردم عادی می‌رسد. تعداد زخمی‌ها و کشته‌شده‌ها زیاد است.

امروز، در دست حاکمیت، جان مردم به همان اندازه‌ی امید دموکراسی و عدالت اجتماعی، در خطر است. در پی یورش نیروهای حکومت اسلامی ایران به خوابگاه‌های دانشگاه‌های ایران، پنج تن از دانشجویان مبارز، با نام‌های مبینا احترامی، کسری شرفی، کامبیز شعاعی، فاطمه براتی، و محسن ایمانی، در شام‌گاه 23 خرداد 1388 کشته شدند. نام دیگر کشته‌شدگان درگیری‌های چند روز گذشته هنوز اعلام نشده است. تا امروز، همه‌ی جهان تصویر فریاد ساکت مردم و بدن‌های خونین همان مردم را تماشا کرده است. کسانی که دستگیر یا دزدیده شده بودند، تجربه‌ی خود را نوشتند و روی نت منعکس کردند. با وجود این، ترس ما از این است که عمق این فاجعه را جامعه‌ی جهانی درک نکرده باشد. بنا به تجربه‌، می‌دانیم که واقعیت‌‌ روزمره‌ی زندگی ما به چشم کسانی که از بیرون به ایران نگاه می‌کنند چیزی شبیه قصه‌ است. به همین خاطر ما دانشجویان همجنسگرای دانشگاه‌های ایران می‌خواهیم این فجایع را به گوش مردم جهان، سازمان‌های دفاع از حقوق بشر، دولت‌های حامی دموکراسی و برابری اجتماعی، و جامعه‌ی جهانی دگرباشان جهان برسانیم و بگوییم آنچه روی صفحات نت می‌بینید واقعیت یک فاجعه است. سوگوار دوستان خود، زخمی‌شدگان چند روزه‌ی اخیر، هم‌دل با خانواده‌ی سوگوار شهیدشدگان این چند روز پس از کودتای انتخاباتیم، اما دلخوشیم که جمعیت مصمم مردم قادر بود در برابر خشونت خونریز، متین و مغرور و باوقار باشد و از جنس آن دیگری نشود، یکپارچه بماند و خواسته‌اش دموکراسی باشد. اما آن تعدادی از ما که امروز زنده‌ایم، بر اثر اتفاق است که زنده‌ایم. جمعیت صبور و موقر امروز دردخورده و پریشان است. هر ساعت ما در ترس از اتفاقات ساعت بعد است.

اگر محمود احمدی‌نژاد، به پشتوانه‌ی علی خامنه‌ای، رهبری جمهوری اسلامی ایران، توانست کودتایی علیه رئیس‌جمهوری که مردم انتخاب کردند، انجام دهد و مسیر دموکراسی در ایران را منحرف کند، امید و هدف ما این است که چنین نشود. حالا که شورای نگهبان تقاضای مردم برای انتخابات دوباره را رد کرد، ترس ما این است که اگر تظاهرات مردم سرکوب شود، دولت به راحتی و با قدرت بیش‌تر از پیش محدودیت‌های اجتماعی را تشدید کند و آزادی‌های فردی را هرچه بیش‌تر و بیش‌تر درهم بکوبد. حکومت جمهوری اسلامی ایران، که در این چهار سال سابقه‌ی تاریکی در نقض حقوق بشر، سرکوب اقلیت‌ها، زیرضربه‌بردن همجنسگرایان دارد، مصمم است تا با سرکوب خواسته‌های دموکراتیک مردم، نهادهای مدنی را کاملن از بین برده و کنترل خویش بر زندگی مردم را افزایش دهد و ستم را همگانی کند. خطری بسیار بزرگ جامعه‌ی ایران و از همین جا، سلامت و احترام به نشانه‌های حقوق بشر در تمام جهان را تهدید می‌کند.

همجنسگرایان ایرانی، همواره در شرایط تهدید و بدنامی به سر برده‌اند. ما بغض این چند روزه‌ی سیاه را به خوبی درک می‌کنیم؛ روزهایی که مردم اشک خود را فروخوردند و زیر ضربه و آزار، آرام ماندند، به این خاطر که سکوت موثرترین سلاح و تنها پناه بود. این روزها که دولت به عدالت اجتماعی، خواسته‌ی مردم عادی بی‌اعتنایی می‌کند، به مردم عادی شلیک می‌کند و ایشان را خس و خاشاک و کثیف و همجنسباز می‌نامد، خاطره‌ی سال‌ها خفقان مظاعف را در خاطره‌ی همجنسگرایان زنده می‌کند. همجنسگرایان سال‌هاست که با چهره‌ی خشن و سرکوب‌گر جمهوری اسلامی دست و پنجه نرم کرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران، این بار با مردم همان برخوردی را دارد که سال‌هاست با همجنسگرایان داشته است، در خانه بمان تا زخمی نشوی. با این شناخت و هم‌دلی است که ما همجنسگرایان ایرانی، برای فردایی به‌تر و برابر و آزاد، کنار هم و کنار همه با دیکتاتور می‌جنگیم. ما از جامعه‌ی جهانی همجنسگرایان می‌خواهیم صدای ما و مردم را برای ابطال این انتخابات به گوش دنیا برساند. از جامعه‌ی جهانی همجنسگرایان می‌خواهیم همراه ما توجه دنیا را به خشونت و کشتار حاکمیت اسلامی ایران در این چند روزه بکشاند. ترس ما این است که در روزهای آینده، اگر دیکتاتور پیروز شود، یک نسل، یک نسل از این جامعه، به سادگی نا-بود شود.

این روزها، مبارزات همجنسگرایان ایرانی موازی با مبارزات مردم ایران شده است. باور ما این است که با مرگ دموکراسی در ایران، دیر یا زود، مرگ همه‌ی ارزش‌های انسانی فرا خواهد رسید. به باور ما، با انکار حقوق شهروندی و حقوق فردی، همانگونه که در احمدی نژاد در اولین سخنرانی بعد از انتصاب خود در دور دوم به زبان آورد، و اعتراض‌کنندگان را "دزد" "کثیف" و "همجنسباز" خواند، هرگونه امید به حضور جامعه‌ی‌مدنی از میان برداشته می‌شود. با این وجود ما به این امید زنده‌ایم که ایران را از دیکتاتوری پیشرونده آزاد کنیم. در چهارمین روز تظاهرات آرام فریاد سکوت، یکی از تظاهرکنندگان بر روی پلاکاردی نوشته بود: من از مرگ نمی‌ترسم، من از زندگی می‌ترسم .... سه روز گذشت. دموکراسی، برابری، عدالت اجتماعی، احترام به حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی و زبانی و جنسی و جنسیتی، با حق انتخاب مردم و در چهارچوب دموکراسی ممکن است.


ما از جامعه‌ی جهانی، و از جامعه‌ی جهانی همجنسگرایان و سازمان‌های حقوق بشری می‌خواهیم از دولت‌های خود بخواهند به خشونت‌هایی که در خیابان‌های ایران دارد اتفاق می‌افتد توجه لازم را بکنند. از دولت‌های خود بخواهند به رای مردم ایران، و به خواست مردم برای زندگی در چارچوب دموکراسی احترام بگذارند. از دولت‌های خود بخواهند احمدی‌نژاد، رییس جمهور کودتا، را به رسمیت نشناسند.


امید مردم ایران، امروز، به جز به ایستادگی و حق‌خواهی خود مردمی ایران نیست، و این ایستادگی و حق‌خواهی بدون حمایت جامعه‌ی جهانی ممکن نیست.

به امید روزی که ایران، مسوول و پاسخگوی همه‌ی فرزندان خود باشد

به امید آزادی به امید برابری


دانشجویان همجنسگرای ایرانی

سی‌ام خرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ

دنبال کننده ها