۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

نامه‌ی دانشجویان همجنسگرای دانشگاه‌های ایران خطاب به جنبش دانشجویی و دیگر جنبش‌های جامعه‌ی مدنی

(به مناسبت ۲۷ اردیبهشت هم‌زمان با ۱۷ ماه مه، روز جهانی مقابله با هموفوبیا)


جنبش دانشجویی ایران هفتاد و اندی سال عمر دارد و در این همه سال، در شرایط نبود دمکراسی، به صورتی نمادین، نقش سنگر دفاع از آزادی و حقوق مردم را داشته و در بسیاری مواقع نقش مرجع روشنگری و الهام دهی به مبارزات مردمی را ایفا کرده است.


جنبش دانشجویی در شمار افزون سال‌های حیات خود از جنبش تجدد خواهی متاثر، و بر افکار و باورهای مردم و نیروهای سیاسی تاثیر گذار بوده. جنبش دانشجویی در دفاع از مبارزات دیگر جنبش‌های اجتماعی و دیگر گروه‌های محروم جامعه و پیوند با آنها پیشتاز بوده؛ سرچشمه‌ی شمار افزونی از جنبش‌های روشنفکری و اجتماعی، دانشگاه و جنبش دانشجویی بوده است.


در روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا )همجنسگراستیزی(، خطاب این نامه به فعالان جنبش دانشجویی است.


و از آنجا که مطالبات اجتماعی مردم، جنبش‌های حقوق شهروندی و بشری را در کشور ما، هم‌قدم کرده است، فعالان حقوق بشر و فعالان جامعه‌ی مدنی و روشنفکران و کسانی که درونِ این کشور، به ویژه در دوران انتخابات، تلاش می‌کنند مسیر آگاهی سیاسی مردم ایران را چنان آماده سازند تا تصمیماتی که می‌گیرند نسل‌ِ بعدی را شرم‌سار نکند، نمی‌توانند مخاطب این نامه به شمار نیایند.


در روز جهانی مقابله با هموفوبیا ( همجنسگراستیزی)، خطاب این نامه به کسانی است که به اصلاح شرایط جامعه‌ی ایران می‌اندیشند، بی دغدغه‌ی مقام، و با دغدغه‌ی انصاف و عدالت اجتماعی.


دانشجویان همجنسگرای ایران، در روزهای گوناگون سال، در صف‌های گوناگون دانشجویی، در جنبش زنان، در اجتماعات مردم، در تجمعات فعالان مدنی، و در نشست‌های روشنفکران ایستاده‌اند. این نامه امروز به مناسبت ۲۷ اردیبهشت، هم‌زمان با ۱۷ ماه مه، روز جهانی مقابله با همجنسگراستیزی، خطاب به دوستان ما در جنبش دانشجویی نوشته‌ می‌شود. جنبش دانشجویی باید خانه‌ی امن دانشجویان فارغ از تعلق نژادی، مذهبی، جنسی، زبانی باشد. آیا جنبش دانشجویی هم‌چنان بر این قرار است که طیف‌های گوناگون درون جنبش را نادیده بگیرد؟


وانمود نماید که ما در کشورمان دانشجوی همجنسگرا نداریم؟


در سال‌هایی که گذشت، ما در کنار شما بوده‌ایم. هم‌چنان در کنار شما هستیم. اگر نام ما را نمی‌دانید به خاطر پرده‌پوشی ما بر تنگ‌نظری‌ها و تعصبات و پیش‌داوری‌های حاکم در حلقه‌های درون جنبش دانشجویی است که همجنسگرایی را برنمی‌تابیده است.


امروز، بعد از گذشت این سال‌ها گمان ما این است که اگر رهبری و نهادهای حکومتی اعلام می‌دارند ما در داخل مرزهای کشور خودمان وجود نداریم، در مسیر سیاستی معمول گام برمی‌دارند؛ خواست ما از جنبش دانشجویی، در مسیر ایده‌آل‌ها و سیاست‌های معمول جنبش اما این است که حضور ما از جانب جنبش نفی نشود، نادیده انگاشته نشود و از کنار ما و ناروایی‌هایی که بر ما روا می‌شود بی‌خبر یا بی‌اعتنا عبور نشود.


ما دانشجویان همجنسگرای ایران، سال‌هاست هم‌پای جنبش دانشجویی و روشنفکری ایران، در متنِ مطالبات سیاسی و اجتماعی قرار داریم و از مدافعان سرسخت تغییر شرایط نابرابر جامعه‌ی ایران بوده‌ایم. اینک که همه‌ی آزادی‌خواهان و نیک‌اندیشان و مدافعان حقوق بشر دریافته‌اند که حقوق همجنسگرایان حقوق بشر است و مبارزه برای حقوق ایشان در زمره‌ی حقوق انسان صرف نظر از رنگ پوست، دین، طبقه‌ی اجتماعی، جنسیت، و جهت‌گیری جنسی است، و نیز حالا که از بی‌توجهیِ نسل گذشته‌ی روشنفکران به ستم‌های اجتماعی و بی‌خردی‌های سیاسی خبری نیست، ما، دانشجویان همجنسگرای ایرانی در برخی از دانشگاه های کشور، رسالت تاریخی خویش می‌بینیم که هم‌میهنان و هم‌کلاسی‌های خود را نسبت به ستم و جفایی آگاه کنیم که بر بخشی از فرزندان این سرزمین رفته است و می‌رود.


همجنسگرایی، سال‌هاست از فهرست بیماری‌ها و اختلالات روانی حذف شده و از سوی انسان‌های آزاد و آزاداندیش جهان مورد عنایت سیاسی قرار گرفته است. می‌توان به نام‌های بسیاری اشاره کرد که دارای تمایلات همجنسگرایی بوده‌اند، که همجنسگرایی ایشان، ایشان را از تولید و افزودن به فرهنگ و دانش جهان باز نداشته، و همجنسگرایی ایشان باعث نادیده گرفته شدن ایشان توسط جهان متمدن نبوده است. اما در ایران، و دیگر کشورهای نابرخوردار از آزادی‌های اجتماعی و انسانی، همجنسگرایان هم‌چنان مورد سیاه‌ترین آزارها و ستم‌ها و شکنجه‌ها قرار می‌گیرند و کسی حاضر نیست چشمِ واقع‌بین‌اش را به اعمال اعدام‌گونه‌ای باز کند که امروزه نیز در حق همجنسگرایان ایران اِعمال می‌شود. با این که جهت‌گیری جنسی طبیعی‌ و خدادادی است و همجنسگرایان، درست مانند دگرجنسگرایان، هیچ انتخابی برای همجنسگراشدن نداشته‌اند و چنین به دنیا آمده‌اند، باز هم جامعه ایشان را متهم به گناه و بزه‌ای می‌داند که همان زندگی طبیعی ایشان است؛


دوستان! هم‌کلاسی‌ها! هوموفوبیا (همجنسگراستیزی) چنان بر زندگی خصوصی و اجتماعی ما سایه‌ انداخته است که نفس‌کشیدن، این نیاز کاملن انسانی، برای‌مان دشوار شده است. جرم ما این است که مانند شما، ما نیز بر اساس طبیعت خویش زندگی می‌کنیم؛ طبیعت همجنسگرای ما، ما را به انتخاب شریک زندگی‌ای از جنس خود ما وامی‌دارد. طبیعت همجنسگرای ما، در مرحله‌ای دیگر، ما را به حضور و شرکت در زندگی اجتماعی وامی‌دارد. ما معتقدیم که باید مسوولیت بیشتری در جنبش دانشجویی و مبارزات مردم کشور خود برای آزادی، برابری جنسی و عدالت اجتماعی، به دوش بگیریم، و یا مسوولیت‌های بر-دوش را با امنیت خاطر از همبستگی و رواداری درون جنبشی، قدم به قدم پیش ببریم. آیا جنبش دانشجویی سنگر همه‌ی دانشجویان، فارغ از گرایش جنسی آنها است؟ این عبارت، پرسش نیست، دادخواهی است.


ما، دانشجویان همجنسگرای ایران خواستار آنیم که جنبش دانشجویی، برای نخستین بار در سراسر تاریخ معاصر ایران، در این تکاپوی سیاسی دوران انتخابات، و در روزهایی که برای رفع نقض حقوق انسانی و شهروندی در کشور تکاپو بر پاست، و در روزی که برای برخورد و مقابله با باورهای همجنسگراستیز نامگذاری شده، حضور همجنسگرایان را در دانشگاه‌های ایران، و در گستره‌ی بی‌مرز جنبش دانشجویی باور کنند؛ واقعیت حضور همجنسگرایان در جامعه و مشکلاتی که با آن دست به گریبان‌اند را بپذیرند و در جهت احترامِ اجتماعی به ایشان گام بردارند.


پس از گذشت این‌همه سال، این انتظار از جنبش دانشجویی و بر اساس هویت جنبش دانشجویی، به‌جاست که جنبش، سخنگویان‌ آن، رسانه‌ها و سایت‌های خبری آن در خصوص حقوق همجنسگرایان، شهروندانی که در داخل کشور خود و در داخل فضاهای مانوس خویش و در عرصه‌ها و نهادهای اجتماعی سرکوب شده‌اند، به سخن بیایند و در جهت احترام اجتماعی به ایشان گام بردارند. این گام، شایسته است که اول بار از جانب جنبش دانشجویی برداشته شود.


این پرسشی به‌جاست که در گذشت این همه سال، جنبش چگونه بر دانشجویان همجنسگرا (و خشونت‌‌هایی که در فضاهای ظاهرن خالی از خشونت برآنها می‌رود) چشم بسته‌ است؟


ما، دانشجویان همجنسگرای ایران، از شما، پیکره‌ی جنبش دانشجویی، می‌خواهیم به سیاست‌های جنسی و جنسیتی جمهوری اسلامی ایران نگاهی دقیق بیاندازید و نقد آن را جزو مطالبات خویش قرار دهید؛ نیک می‌دانیم که اصلاح این سیاست‌ها برای همه‌ی اقشار و گروه‌های اجتماعی کشورمان سودمند و رهایی‌بخش خواهد بود. ما دانشجویان همجنسگرای ایران، از شما، برادران و خواهران‌مان‌ در تمام جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، که زیر فشار قوانین ناروادار و بی‌اعتقاد به حق انسان‌ها برای زندگی هستید، می‌خواهیم در دورنمایی که برای کشورمان در سر دارید احترام به همه‌ی انسان‌ها صرف نظر از تفاوت‌ در گرایش‌های جنسی‌شان - و قدردانی از تفاوت‌های انسانی را هم بگنجانید.


این خواسته، به‌ویژه، از همکلاسی‌های‌مان در جنبش‌های دانشجویی از آن رو با شگفتی و پافشاری مطرح می‌شود که در بیانیه‌های تفصیلی مطالبه‌محور دانشجویی اشاره‌ای به حقوق دگرباشان جنسی ایرانی نشده است؛ نه در مطالبات دانشگاهی نه در مطالبات کلان اجتماعی و سیاسی و نه حتی در زیر مطالبات ده یا بیستگانه.


اگر نهادهایی که خود را از فعالین جنبش دانشجویی می‌دانند نتوانند جواب‌گوی غیبت آزاردهنده‌ی حقوق دگرباشان جنسی در دایره‌ی حقوق دگراندیشان سیاسی مذهبی در بیانیه‌های خویش باشند باید منتظر باشند که روزی، خود نیز همانند حکومت‌گران کنونی ایران، در صدد تبعیض بر تفاوت‌ها و نفی برابری و عدالت اجتماعی باشند.


در روزهایی که خواسته‌های مردم ایران، جنبش‌های مدنی را به هم نزدیک کرده و مرزبندی‌های جنبش‌های مدنی و روشنفکری و دانشجویی و زنان را به هم‌ریزد و در هم می‌آمیزد، جامعه‌ی همجنسگرایان ایران، که بیش از بیست سال است مبارزه‌ی جدی و سازماندهی شده خود را در سخت ترین شرایط و با کمترین امکانات و در خون‌ریزترین فضاهای خالی از هر گونه امنیت حریم خصوصی و اجتماعی، به پیش می‌برند، در کنار چشمداشت خود از جنبش دانشجویی، از دیگر جنبش‌های جامعه‌ی ایرانی نیز می‌خواهند که حضور همجنسگرایان را در جمع خود مشاهده کنند و به غیبت حقوق همجنسگرایان اعتنا کنند.


بیایید با هم، در جنبش‌های سیاسی اجتماعی بیاموزیم که حقوق بشر یک حقوق عام و سراسری است که طبقه‌بندی و جداسازی آن اولین انحراف در اندیشه‌ی آزادی است.


برای آموختن و آموزش دادن، آن‌چه ما در این مرحله، از جنبش دانشجویی طلب می‌کنیم، این است:


روشنگری در اهمیت و ضرورت احترام به اقلیت‌های جنسی در میان دانشجویان و در کل جامعه را در شمار برنامه‌های خویش قرار دهند.


اخبار مربوط به سرکوب، دستگیری، ضرب و شتم، آزار، تعرض، بی حرمتی به حریم انسانی، و نقض حقوق دانشجویان همجنسگرا در محیط دانشگاه از جانب مقامات حفاظتی، مقامات اداری و مقامات آموزشی، و یا دیگر دانشجویان را در رسانه‌ها و کانال‌های خبری خود (سایت‌ها، بولتن‌ها، نشریات دانشجویی و ..) منعکس نمایند.


اخبار مربوط به سرکوب و دستگیری، ضرب و شتم، آزار، تعرض، بی حرمتی به حریم انسانی، و نقض حقوق شهروندی اعضای جامعه‌ی دگرباشان جنسی را در رسانه‌ها و کانال‌های خبری خود منعکس نمایند.


نقد جدی سیاست‌های حاکمیت در رابطه با سرکوب همجنسگرایان، و دیگر شاخه‌های دگرباشان جنسی، و قوانین تبعیض‌آمیز و ناعادلانه‌ی مربوط به دگرباشی جنسی در قوانین اجتماعی و جزایی کشور را در برنامه‌ی خود قرار دهند.


برگزاری سمینارهای مربوط به جنسیت، به طور عام، و مطرح کردن مباحث هم‌پیوند با روشنگری جنسی، انتشار مقالات مربوط به دگرباشی جنسی، و مطرح کردن مباحث هم‌پیوند با حقوق انسانی و شهروندی همجنسگرایان و دیگر شاخه‌های دگرباشی جنسی را در برنامه‌های خود بگنجانند.


با انتخاب طرح‌هایی مثبت در زمینه‌ی روشنگری در ضرورت احترام به حقوق دگرباشان جنسی و عمل کردن به این طرح‌ها، در کردار و رفتار به تعصبات و سنت‌های سرکوب‌گر مربوط به مسایل جنسی پشت پا بزنند و رفتارهای همجنسگراستیزانه را نقد کنند و راه را برای شرکت شمار هر چه بیشتری از دانشجویان همجنسگرا در مبارزات دانشجویی، و مبارزات اجتماعی در صحنه‌های هم‌پیوند، باز کنند.


درک دانشجویان همجنسگرا از مشکلات و موانع سیاسی موجود در پیش پای جنبش‌ دانشجویی، به معنای قبول تبعیض و نارواداری از جانب جنبش دانشجویی در رابطه با دانشجویان همجنسگرا و جامعه‌ی دگرباشی جنسی نیست.


به امید روزی که زنان، کارگران، کودکان، دانشجویان، همجنسگرایان، اقلیت‌های دینی، اقلیت‌های ملی، اقلیت‌های زبانی، تک تک مردم ایران، د ر سرزمین مادری‌شان، بتوانند، بتوانند، آزادانه زندگی کنند و از محدودیت‌های ددمنشانه و نابخردانه‌ی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی رنج نبرند. به امید روزی که از کرامت فرد فرد انسان‌ها پاسداری شود.


به امید آزادی


دانشجویان همجنسگرای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران -
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران - دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران - دانشگاه صنعتی امیر کبیر - دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز - دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات - مرکز تربیت معلم شهید رجایی - دانشگاه صنعتی شریف - دانشگاه تربیت معلم شهید چمران - دانشگاه شهید باهنر - دانشگاه صنعتی شهید چمران، کرمان - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن.


اردیبهشت ۱۳۸۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ

دنبال کننده ها